جدول جو
جدول جو

معنی پس مانده - جستجوی لغت در جدول جو

پس مانده
عقب مانده سپس مانده بدنبال مانده، جمع پس ماندگان، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی ته مانده پس خورده، بقیه هر چیزی، وامانده ترکه
فرهنگ لغت هوشیار
پس مانده
عقب مانده، وامانده، باقی مانده، باقی ماندۀ طعام، نیم خورده
تصویری از پس مانده
تصویر پس مانده
فرهنگ فارسی عمید
پس مانده
((پَ دِ))
عقب مانده، به دنبال مانده، باقی مانده از خوراک و نوشیدنی کسی، ته مانده، بقیه هر چیزی
تصویری از پس مانده
تصویر پس مانده
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از واپس مانده
تصویر واپس مانده
عقب مانده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پس ماندن
تصویر پس ماندن
عقب افتادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس ماندن
تصویر پس ماندن
عقب ماندن، عقب افتادن، دنبال ماندن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از در مانده
تصویر در مانده
بیچاره عاجز. فرومانده، جمع درماندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل مانده
تصویر دل مانده
غمگین اندوهناک، ملول، آزرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس آینده
تصویر پس آینده
آجل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ته مانده
تصویر ته مانده
باقیمانده چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس رونده
تصویر پس رونده
پس رو تابع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس راندن
تصویر پس راندن
بعقب راندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش مانده
تصویر پیش مانده
ته مانده، نیمخورده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شب مانده
تصویر شب مانده
طعامی که بر آن گذشته و برای روز بعد مانده باشد شبینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ته مانده
تصویر ته مانده
باقی ماندۀ چیزی، اندکی از چیزی که به جامانده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش مانده
تصویر پیش مانده
باقی طعام که در پیش کسی بماند، ته مانده، نیم خورده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب مانده
تصویر شب مانده
ویژگی غذایی که شب برآن گذشته و برای روز بعد مانده باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پس زننده
تصویر پس زننده
Recessive
دیکشنری فارسی به انگلیسی